یکشنبه 06/08/1397
يكشنبه, ۲۳ دی ۱۳۹۷، ۱۰:۳۰ ب.ظ
یکشنبه 06/08/1397
باران بارید. از شب تا صبح. صبح میدان صبحگاه رفتیم. داوطلب سردوشی شدم. تست اولیه اوکی بود. ظهر رفتیم حسینیه پایین. توجیهات پزشکی. تا ظهر. باران زیادی آمد. کمک به بار زدن غذا. دیدن آشپزخانه صنعتی پادگان. نماز. ناهار. صحبت کردن سرهنگ، فرمانده گردان. بسیار خندیدیم. تماس با مامان.
..................
۹۷/۱۰/۲۳